دسته: کوتاه
-
دیوار
چقدر دیوارها خوبند. چهار دیوار که تو را در آغوش میکشند، مراقب تو هستند. از دیگران، از دیده شدن، شنیده شدن، از دردها، زخمها، حرفها، واژهها، کارها، صداها، نگاهها، دروغها.. چقدر دیوارهایی که ما را پنهان میکنند خوبند. آرامش و سکوت و تنهایی میان دیوارها، ارمغانیست که دیوارها دارند. تویی و به هر سمت که…
-
کلمات
کلمات در پس خود، قدرتی را پنهان کردهاند که میداند، کجا و کی سر از لاک خویش بیرون آورند. به کمین نشستهاند. هر کلمه فارغ از نقشش، تعداد حروفش، به تنهایی چنین قدرتی دارد که یک تنه، مقابل تمام خاطراتت بایستد، پشتشان را به خاک بمالد و مدام روبرویت رژه رود و تو تنها نگاه…
-
تکه تکه
هر که آمد تکهای کند و رفت. از من، چیزی نمانده است دگر، جز تکهای که جدا مانده است..
-
شعر
سادهترین شعر، فکر کردن به توست..
-
مهر
تو، صدایم که میکنی، همه مهر است..
-
تو
شب هولناک است و تنهایی بد است. رهایی هراسانگیز است. من در انتظار تو بودم. چشم براه تو بودم. تو را میخواستم. تو را میجستم. نه.. از یافتنت نومید بودم. میدانستم که تو هستی اما نمیدانستم که تو را خواهم یافت. بی تو نمیخواستم به سقفی پناه برم که آن نه سقف تو باشد. نمیخواستم…
-
زیبایی
و زیبایی، چیزی فراتر از آنست که میبینیم، مثل تو..
-
عشق
اقیانوس به این کوچکی..
-
مستی
چون تو جانان منی..
-
دلتنگی
دلتنگی شاید، تراژدی کوچکی باشد..