بعضیها هستند زودتر از طبیعتشان پیر میشوند..
اما باور نباید کرد که جوانی، پیش از وقت، در اینجور آدمها میمیرد. نه، جانی پنهان میشود و میماند. مثل چیزی که شرمنده شده باشد در دهلیزهای پچاپیچ روح، رخ پنهان میکند. چهره نشان نمیدهد. اما هست. هست و همیشه در کمین است و پی فرصتی است، یا مهلتی تا خود را بروز دهد. چشم براه است و همین که روزگار نقاب عبوس را از چهرهی آدم پس بزند، جوانی هم زبانه میکشد و نقاب کدورت را بیباقی میدرد. جوانی دیگر مهلتی به دل افسردگی و پریشانی نمیدهد. غوغا میکند. آشوب. همه چیز را به هم میریزد. سفالینه را میترکاند. همهی دیوارهایی را که بر گرد روح سر برآوردهاند، درهم میشکند. ویران میکند!
دیدگاهتان را بنویسید