نقل قول
-
اصلا خوابم نمیآید و اینقدر دلم غنج میرود برای با تو بودن که آمدن پشت میزم تا با تو حرف بزنم و همینطور دارم مینویسم. جرات نداشتم به مارسل بگویم که دلم نمیخواهد بروم و با او شامپیانی بنوشم. بالاخره بعد از نیم ساعت کلافه شدم. چون فقط تو را میخواستم. چقدر دوستت دارم، ماریا.…
-
برایم زیاد و زود بنویس. تنهایم نگذار. منتظرت میمانم. هر چقدر که لازم باشد، در هر چه به تو مربوط است، بینهایت صبورم. اما در عین حال تب و تابی در خونم میجوشد که آزارم میدهد. میلی به سوزاندن و بلعیدن همه چیز، و این همه از عشقم به توست. خداحافظ، پیروزی کوچک! در خیالت…
-
همهی ما نیاز به دیده شدن داریم و اینکه به ما نگاه کنند. آدمها را بر همین اساس میتوان به چهار دسته تقسیم کرد: گروه اول کسانی هستند که دوست دارند که با چشمان بینهایت افراد ناشناخته دیده شوند. یعنی چشمان عموم مردم. گروه دوم کسانی هستند که دوست دارند در چشمان کسانی که آنها…
-
مینی سریال Hijack رو شروع کردم و دو قسمت دیدم. برخلاف همیشه، شبی یه قسمت میخوام ببینم چون کل سریال هفت قسمته. قسمت دومش جالب شد و هیجانش بالا رفت. سریال Bates Motel رو هم تموم کردم ولی باید چک کنم ببینم فصل دیگهای هم داره یا نه. پنج فصلش رو دیدم و از لحاظ…
-
صد سال پیش چارلز بوکوفسکی گفت: وقتی کسی صبح شما رو بیدار نمیکنه، و کسی شب منتظر شما نیست و هر کاری که دلتون میخواد رو انجام میدید، به این چی میگید؟ آزادی یا تنهایی!؟
-
جای خالی سلوچ را تمام کردم. بعد از «منِ او» این زیباترین کتابی بود که تا بحال خواندهام. حتی از آن هم زیباتر و خواندنیتر بود. قلم دولت آبادی قابل پرستش است. تفاوت زیبایی این دو قابل مقایسه نیست. شروع زیبا، پایان زیبا، روان بودن، و یکنواخی، توصیفهای زیبا، شور و هیجان و ترس.. فرود…
-
بعضیها هستند زودتر از طبیعتشان پیر میشوند.. اما باور نباید کرد که جوانی، پیش از وقت، در اینجور آدمها میمیرد. نه، جانی پنهان میشود و میماند. مثل چیزی که شرمنده شده باشد در دهلیزهای پچاپیچ روح، رخ پنهان میکند. چهره نشان نمیدهد. اما هست. هست و همیشه در کمین است و پی فرصتی است، یا…