آلبر کامو و ماریا

اول ژوئیه ۱۹۴۳

برایم زیاد و زود بنویس. تنهایم نگذار. منتظرت می‌مانم. هر چقدر که لازم باشد، در هر چه به تو مربوط است، بی‌نهایت صبورم. اما در عین حال تب و تابی در خونم می‌جوشد که آزارم می‌دهد. میلی به سوزاندن و بلعیدن همه چیز، و این همه از عشقم به توست. خداحافظ، پیروزی کوچک! در خیالت کنارم باش. خواهش می‌کنم زود بیا. با اشتیاق تمام می‌بوسمت.

– آلبر کامو به ماریا کاساراس، شنبه، ساعت ۱۴


منتشر شده

در

,

توسط

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

%d