۹. زخمانه

دویدن‌هایم را دویده‌ام.

دردهایم را کشیده‌ام.

رنج‌هایم را چشیده‌ام.

خواندنی‌ها را خوانده‌ام.

بازی‌ها‌یم را کرده‌ام.

حرف‌هایم را زده‌ام.

نوشتنی‌هایم را نوشته‌ام.

کشیدنی‌ها را کشیده‌ام.

درس‌هایم را گرفته‌ام.

اشک‌هایم را ریخته‌ام.

و زخم‌هایم را خورده‌ام.

و زندگی، هیچ کدام این‌ها نبود.

تویی.. تو

که بهانه‌ی زندگی‌ هستی. بهانه‌ای سیر ناشدنی.. دیدنی وصف ناپذیر..


منتشر شده

در

,

توسط

برچسب‌ها:

دیدگاه‌ها

2 پاسخ به “۹. زخمانه”

  1. آوا نیم‌رخ

    جایی که درد زندگی متوقف می‌شود و روی خوشش را نشان می‌دهد

    1. مولی نیم‌رخ

      پروانه‌ای که از پیله برون می‌آید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

%d