برچسب: رضا رضایی

  • همین و همین

    همین و همین

    همیشه آخرین مسافرهای توی قطار می‌مونن روی دو تا صندلی کوچولو روبروی هم. من داشتم می‌رفتم نیویورک که خواهرم رو ببینم و شب هم پیشش بمونم. تام لباس رسمی تنش بود و کفش براق پوشیده بود، و من نمی‌تونستم چشم ازش بردارم، ولی هر وقت نگاه می‌کرد وانمود می‌کردم دارم به آگهی بالای سرش نگاه…

  • شایعات

    شایعات

    آدم نمی‌تواند بخاطر شایعات به معاشرتش با یک دوست قدیمی خاتمه بدهد. – گتسبی بزرگ، اسکات فیتزجرالد، رضا رضایی

  • منتظر

    منتظر

    شده که همیشه منتظر بلندترین روز سال باشین و بعد که رسید یادتون بره؟ من همیشه منتظر بلندترین روز سال می‌مونم و بعد که رسید یادم میره. گتسبی بزرگ، اسکات فیتزجرالد، رضا رضایی