برچسب: روزانه

  • ۲. شبانه

    ۲. شبانه

    چیزی نمانده بود فراموش کنم. فراموشی، دردآور بودنش به کنار، برای من یادآور بیماری‌ست. دردی مضاعف. پارادوکسی دردناک. فراموشی، یادآور بیماری‌ست. امروز شلوغ بودم و درست هنگامی که آماده‌ی برگشتن به خانه بودم مجبور شدم برای دو ساعت و نیم در جلسه‌ی در فاوا شرکت کنم. فردا هم روز سختی خواهم داشت و احتمالا تا…

  • ۱. روزانه

    ۱. روزانه

    ننوشتن سخت‌تر از نوشتن است. چون ننویم در من می‌ماند و چیزس که در تو ماند، روحت را سنگین می‌کند، ذهنت را پر می‌کند. شاید دلیل پیری ناگهانی خیلی از آدم‌ها، حرف‌هایی‌ست که نگفته‌اند، ننوشته‌اند و در آن‌ها مانده است. هر روز باید نوشت. هر روز باید حرف زد. صبحح را با تصویر زیبایی شروع…

  • اولین جمله

    این گزینه‌ی برنامه‌ی JetPack رو دوست دارم که هر روز، یه سوال می‌پرسه و جواب دادن به اون خودش میشهیه بهونه برای نوشتن‌. عادت کردن به نوشتن مثل داشتن یه دوست خیالیه که همه چیزش دپست داشتنیه. همون موقع که داری تایپ میکنی، تو دلت هم میخونی و باهاش حرف میزنی، درد دل میکنی، خوشحالیت…