برچسب: مرگ

  • خودکشی

    من معتقدم آدمی اگر خواست خود را خلاص کند، باید سخت‌ترین راه را انتخاب کند. راهی که تا ته جانت را درد بکشی، از غم، از غصه.. وگرنه، مگر خودکشی چیزی بغیر از تمام کردن جان است؟ بردن جان نیمه تمام با خود به آن دنیا، هر دنیا، و یا نیمه جان گذاشتن آن چه…

  • دموکراسی

    دموکراسی

    من از مردن خوشم نمی‌آد. یک طرف زندگی‌ست و جمعیت و کثافت‌کاری‌های جمعیت، اون طرف هم مرگ..

  • نویسنده

    نویسنده

    از میان تمام افتخارها، افتخاری کمترین فریب را می‌دهد که در دوران رویدادش بسر برد. بنابراین بازیگر به دنبال افتخارهای بیشماری است. افتخارهایی که در راه رسیدن به آنها خود را می‌آزماید و یا خود را وقفشان می‌کند. با توجه به اینکه هر چیزی سرانجام روزی می‌میرد، این اوست که بهترین سرانجام را دارد. یک…

  • خو

    خو

    در وابستگی انسان به زندگی همواره چیزی نیرومندتر از تمامی بدبختی‌های جهان وجود دارد. داوری جسم کارآتر از داوری جان است و جسم همواره در برابر نیستی پا پس می‌کشد. ما پیش از آنکه به اندیشیدن خو کنیم به زیستن عادت می‌کنیم. جسم در روند ترمیم‌ناپذیر روزانه‌ی خود همواره به سوی مرگ پیش می‌تازد و…

  • خودکشی

    خودکشی

    خود را کشتن نیز همانند آنچه در نمایش‌نامه‌های هیجان‌آور رخ می‌هد گونه‌یی اعتراف است. اعتراف به اینکه از زندگی عقب افتاده‌ایم و یا آن را نمی‌فهمیم. بهتر است زیاد به بیراهه نرویم و به واژه‌های آشنا برگردیم. همین که اعتراف کنیم: «به زحمتش نمی‌ارزد» کافی‌ست. زندگی کردن البته هرگز آسان نیست. رفتارهای ما همواره بر…

  • مرگ من

    گاه می‌اندیشم، خبر مرگ مرا با تو چه کس خواهد گفت؟ آن زمان که خبر مرگ مرا از کسی می‌شنوی رویت را کاشکی می‌دیدم! شانه بالا زدنت را بی‌قید و تکان دادن دستت که مهم نیست زیاد و تکان دادن سر را که عجیب عاقبت مرد! کاشکی می‌دیدم چه کسی باور کرد جنگل جان مرا…

  • مرگ

    من فکر می‌کنم مردم صرفا به این دلیل به بهشت اعتقاد دارن چون از مرگ خوششون نمیاد. چون می‌خوان به زندگی ادامه بدن و تصور اینکه افراد دیگری خانه و منزل اون‌ها رو تصرف میکنه و وسایلشون رو دور میریزه بسیار سخته. ماجرای عجیب سگی در شب، مارک هادان

  • تنها

    تنها

    همه تنها می‌میرند، اما اگر برای کسی یا چیزی‌ ارزش داشته باشید، اگر به کسی کمک کرده باشید و یا کسی را دوست داشته باشید، یا حتی تنها یک نفر شما را به یاد بیاورد، شاید هیچگاه تنها مردنی در کار نباشد.. مظنون

  • مرگ

    مرگ

    می دونم مُرده فکر می‌کنی نمی‌دونم؟ ولی بازم می‌تونم دوسش داشته باشم، نمی‌تونم؟ فقط بابت این که یکی مُرده از دوس داشتنش دَس نمی‌کشیم که مخصوصا وقتی از همه‌ی اونایی که زنده‌ن هزار بارم بهتره.. ناتور دشت، جی دی سلینجر

  • مرگ

    مرگ

    اگر من بمیرم، یعنی زندگی هم کردم. – انسان‌ها